اشعار نسرین بهجتی
اشعار نسرین بهجتی ,شعر نسرین بهجتی,اشعار عاشقانه نسرین بهجتی,اشعار زیبای نسرین بهجتی,اشعار جدید نسرین بهجتی,متن اشعار نسرین بهجتی,جدیدترین اشعار عاشقانه نسرین بهجتی,زیباترین اشعار نسرین بهجتی,اشعار کوتاه نسرین بهجتی,بهترین اشعار نسرین بهجتی,شعر پدر نسرین بهجتی,شعر مادر نسرین بهجتی,شعر های نسرین بهجتی,شعر از نسرین بهجتی,شعرهای عاشقانه نسرین بهجتی,جدید ترین اشعار عاشقانه نسرین بهجتی,زیباترین شعرهای نسرین بهجتی,شعر نسرین بهجتی,اشعار نسرین بهجتی,شعر پدر نسرین بهجتی,شعر مادر نسرین بهجتی,شعر های نسرین بهجتی,شعر از نسرین بهجتی,اشعار عاشقانه نسرین بهجتی,اشعار زیبای نسرین بهجتی,اشعار جدید نسرین بهجتی,متن اشعار نسرین بهجتی,جدیدترین اشعار عاشقانه نسرین بهجتی,زیباترین اشعار نسرین بهجتی,اشعار کوتاه نسرین بهجتی,بهترین اشعار نسرین بهجتی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد نسرین بهجتی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
شبهای من تاریک نیست
چون تو هستی جایی
و مرا دوست داری !
اشعار نسرین بهجتی
وقتی طرز نگاهت را به نامهربانان عوض کنی
بجای اینکه از دست آنها عصبانی باشی
برای آنها دل خواهی سوزاند!
شعر نسرین بهجتی
فانوس این خانه عاشقانه می سوزد
گردباد هم که باشی
خاموش نخواهم شد
اشعار عاشقانه نسرین بهجتی
دریا با جزر می رود
که با مد بازگردد
یا جزر باش یا مد
این کشتی شکسته
باید به ساحل برسد
اشعار زیبای نسرین بهجتی
آه …چقدر کارهای خوب نیمه تمام دارم
. باید فکری به حال انار و هندوانه شب یلدا بکنم
اشعار جدید نسرین بهجتی
و تندتر از درناها ….
با همین چرخ خیاطی مارشال قدیمی
دامن آبی آسمان را زیکزاگ بدوزم
و بخاطر گنحشکهایم
فقط به اتفاقات خوب فکر کنم
متن اشعار نسرین بهجتی
مادرم به من گفت
غصه نخور دخترم
من با همین پیراهن سپیدم
یک صبح دلتنگی دوباره باز خواهم گشت
و با خودم بوی نان خواهم آورد
جدیدترین اشعار عاشقانه نسرین بهجتی
مادرم گفت سماور نفتی مرا روشن کن
فتیله اش را آرام پایین بکش و آبی بالا ببرش
تا من برایت تعریف کنم
برای دوباره دیدن تو و خانه ای که دوست داشتم
چگونه عزرائیل را ساعتی دست به سر کردم !
زیباترین اشعار نسرین بهجتی
دچار شو
تا بدانی چگونه می توان
از یک دانه گندم
گندمزار بخشید !
اشعار کوتاه نسرین بهجتی
باور کن کم نیاورده ام
فقط کوتاه آمده ام
عشق دارد هدر می رود !
بهترین اشعار نسرین بهجتی
تو با زبان ماهی های دریای پاسفیک
با من جرف می زنی
من با زبان امواج دریای مکران
شعر پدر نسرین بهجتی
دستت را به من بده
که عشق به تمام زبانهای دنیا آشناست !
شعر مادر نسرین بهجتی
پدرم گفت غصه نخور پسرم
روزی تو هم بزرگ خواهی شد
پدرم راست می گفت
پدرم همیشه راست می گفت
من بزرگ شدم یک شبه
درست بعد از مرگ خودش
زمانی که هنوز کودک بودم !
شعر های نسرین بهجتی
می خواهم قفس بشکنم
دلم پر از پرنده است
ای شهسوار سبزه رو غبار آلود
این خلخالهای مرصع را از پایم بازکن
شعر از نسرین بهجتی
پر و بالم را سنگین نکن
رویای من فقط آسمان است !
شعرهای عاشقانه نسرین بهجتی
غبار آینه را می زداییم
سر بر شانه های پائیز می گذاریم
جدید ترین اشعار عاشقانه نسرین بهجتی
چه ماجرای لطیفی است
میانسالی بی ویرایش و بی دلهره ما در آینه
وقتی که هر دو تا همیشه
آینه دار یکدیگریم
زیباترین شعرهای نسرین بهجتی
گاهی می شود
در بدترین شرایط زندگی
بهترین خاطره را ساخت
کافیست فقط فکر کنیم
زندگی زیاد هم جدی نیست !
شعر نسرین بهجتی
شبهای من تاریک نیست
شبهای من
باور کن تاریک نیست
چون من خدا را دارم
و ترا که جایی هستی
از ستاره های آسمان خیمه مادر بزرگم دورتر
و مرا دوست داری
اشعار نسرین بهجتی
در خطوط دستهایم نقش توست
نمی ترسم
هرجا بروی مال منی !
شعر پدر نسرین بهجتی
قرارمان اول پائیز
کنار خیمه مادر بزرگ
دیوانگی با تو
خشم قبیله با من !
شعر مادر نسرین بهجتی
آن اتفاقی که به روی زمین افتاد
دل من بود
زخم پایت را دریاب
دل من برگ نبود دل من آینه بود !
شعر های نسرین بهجتی
از وقتی که رفت
عطر چای از فنجان ما پرید
تمام عطرهای جهان را در قوری ریختیم
باغ بهار نارنج شیراز
و مُشت مُشت هل پاکستان
کاری از پیش نبرد
شعر از نسرین بهجتی
مادر قرار ما این نبود
که تو تمام جهان را بگذاری
و راز طعم دلچسپ چای ات را
را با خودت به بهشت ببری !
اشعار عاشقانه نسرین بهجتی
گاه می شود از مغرب طلوع کرد
گاه می شود چون آهوی افتاده در دره
شکارچی رفته
از لحظه افتادن از پایان شروع کرد …
اشعار زیبای نسرین بهجتی
گاه می شود با اسب چوبی شیهه کشید
تاخت و پایان مسابقه فریاد زد
من بُردم بُردم
اشعار جدید نسرین بهجتی
گاه می شود مثل یک پیچک امین الدوله لرزان بود
میان گردباد چسپید به دیوار خانه یار و
تا عاشق شدنش فقط ترانه سر داد
متن اشعار نسرین بهجتی
گاه می شود از راه دور
با آبی رگهای دست یار
با ستاره های آسمانش نبض زد
جدیدترین اشعار عاشقانه نسرین بهجتی
گاه می شود زیر آفتاب سوزان بلوچستان
روی همین نیمکت شکسته
زیر همین مدرسه بی سقف
با همین پای برهنه
قدم زدن در کره ماه را با خدا شرط بندی کرد
زیباترین اشعار نسرین بهجتی
گاه می شود از مغرب طلوع کرد
گاه می شود
با دست خالی از لحظه افتادن از پایان شروع کرد
اشعار کوتاه نسرین بهجتی
اگر هنوز هم در انتظارش هستی
قفل زنگ زده در را به حال خودش رها کن
و کلید خانه را عوض نکن
بهترین اشعار نسرین بهجتی
گاهی یک اشتباه کوچک
بزرگترین اشتباه زندگیت خواهد شد
اشعار نسرین بهجتی
یک روز از خواب بیدار می شوی
نگاهی به تقویم می اندازی
نگاهی به ساعتت
و نگاهی به خود خودت در آینه
و می بینی هیچ چیز
و هیچ کس جز خودت حیف نیست
شعر نسرین بهجتی
لباسهای اتو کشیده غبارگرفته
مهمانی ات را از کمد بیرون می آوری
گران ترین عطرت را از جعبه بیرون می آوری
و به سر و روی خودت می پاشی
ته مانده حساب بانکی ات را می تکانی
و خرج خودت می کنی
اشعار عاشقانه نسرین بهجتی
یک روز از خواب بیدار می شوی
و به کسی که دوستت دارد
بدون دلهره و قاطعانه میگویی
صبح بخیر عزیزم
وقت کم است لطفا مرا بیشتر دوست بدار
اشعار زیبای نسرین بهجتی
یک روز
یکی از همین روزها
وقتی از خواب بیدار می شوی
متوجه می شوی
بدترین بدهکاری
بدهکاری به قلب مهربان خودت هست
و هیچ چیز
و هیچکس جز خودت حیف نیست !
اشعار جدید نسرین بهجتی
هر چقدر هم قوی باشی
یک روز … یک جا … یک محرم نامحرم
تو را می شکند
درست از همان نقطه ای که رد ترکت را به او
صادقانه نشان داده بودی !
متن اشعار نسرین بهجتی
سالهاست قلب من
از جنس شیشه شده
اگر دلتنگ من شدی
فقط با لهجه باران در بزن
جدیدترین اشعار عاشقانه نسرین بهجتی
پدر پیرم آلزایمر گرفته است
نه گله آهوان چشمان مادرم را
در جوانی اش بخاطر دارد
نه پروانگی اش را در پیری
وقتی که به دورش می چرخد
و لقمه در دهانش می گذارد
زیباترین اشعار نسرین بهجتی
مادر پروانه ما
کم کم دارد آب می شود
حتی از پدرم کوچکتر شده است
تا به او اعتراض میکنی
م که حواسش بخودش هم باشد
به ما اخم می کند
و می گوید خجالت بکشید
پدرتان آلزایمر گرفته
من که نگرفته ام
او مرا نمی شناسد
من که او را می شناسم !
اشعار کوتاه نسرین بهجتی
گاهی آدمهای زخم خورده
جفت خود را
از روی زخمهای شبیه خودشان پیدا می کنند
هم زخمها با اعتبارترین همدم هستند
چون سوزش نمک را بر زخم دل
از جان میفهمند !
بهترین اشعار نسرین بهجتی
با گذشت باش
تا جایی که تو را احمق تصور نکنند
شعر پدر نسرین بهجتی
مهربان باش
تا جایی که از روی تو رد نشوند
شعر مادر نسرین بهجتی
نصیحت کن
تا حایی که حالشان از تو بد نشود
شعر های نسرین بهجتی
از سیلویت ببخش
تا جایی که برای خودت مشتی گندم باقی بماند
شعر از نسرین بهجتی
از خیانت او بگذر
تا جایی که باورش نشود بیگناهست
شعرهای عاشقانه نسرین بهجتی
برای کسی که دوست داری بجنگ
تا جایی که نشکنی
جدید ترین اشعار عاشقانه نسرین بهجتی
و سرانجام ….
خودت را باور داشته باش
تا جایی که جهانی تو را باور کند
زیباترین شعرهای نسرین بهجتی
زندگی را ورق بزن
هر فصلش را خوب بخوان
شعر نسرین بهجتی
در فصل کاشت با بهار برقص
در فصل داشت با تابستان بچرخ
پس از برداشت
در پاییز کنار دیوار بنشین
و چپقت را روشن کن
اشعار نسرین بهجتی
…با زمستان کنار کرسی بنشین
شاهنامه بخوان و استکان استکان چای
به سلامتی نفس کشیدنت بنوش
شعر پدر نسرین بهجتی
*مبادا … مبادا زندگی را
دست نخورده برای مرگ بگذاری *
شعر مادر نسرین بهجتی
قرارمان فصل خرما
کوچه مادر بزرگ
تو نخل باشی
من شرجی
شعر های نسرین بهجتی
برنو را از روی شانه های خشمگین شعرهای من بردار
به نام زندگی…
به نام شب خوش یلدا …
به حُرمت کلام صله رحم
تا اطلاع ثانوی جنگ تعطیل است !
شعر از نسرین بهجتی
خوشبختی گاهی یعنی اینکه تنورخانه ات دلش گرم باشد
و پشت پنجره برف ببارد آرام آرام
و تو دلت نخواهد هیچ چیز در زندگی تو عوض بشود !
اشعار عاشقانه نسرین بهجتی
در بدترین شرایط زندگی بخاطر داشته باش
همانطور که گاهی نمی توان جلوی آمدن اتفاق بد را گرفت
همانطور هم نمیتوان جلوی اتفاق خوب را گرفت
درست مثل رنگین کمان پس از بارش بارانهای تٍُند
درست مثل بهار یا شب خوش یلدا
که هیچ قدرتی نمی تواند جلوی آمدنش را بگیرد
اتفاق خوب هم خواهد آمد
اشعار زیبای نسرین بهجتی
زیباترین تمجید را از وجدانم می شنیدم
وقتی که هر شب آسوده سرم را در بستر می گذاشتم
و وجدانم می گفت
درسترین کار را انجام دادی
اشعار جدید نسرین بهجتی
برای به ستوه آوردن آدمهای نامهربانی که همیشه یک مشت نمک برای
زخمهای شما در نیش زبانشان دارند بهترین راه این است که زخمتان را
پنهان کنید و وانمود کنید چقدر حالتان خوب است
متن اشعار نسرین بهجتی
آدمها بزرگترین ضربه را زمانی می خورند
که خشمشان تبدیل به دلتنگی از کسی می شود
که سالها پاییز رابدون او قدم زده اند !
جدیدترین اشعار عاشقانه نسرین بهجتی
باور آدمهای ساده را خراب نکن
آدمهای ساده با تو تا ته خط می آیند
و اگر بی معرفتی ببینند قهر نمی کنند
می میرند
زیباترین اشعار نسرین بهجتی
مرگ پروانه ها را آیا دیده ای ؟
پروانه ها با یک تلنگر می میرند !
اشعار کوتاه نسرین بهجتی
نه از کلاغ می ترسم
نه از پاسبان
تمام کوچه های دنیا را بن بست می کنم
وقتی که دلم برایت تنگ می شود
بهترین اشعار نسرین بهجتی
به من بهانه ای بده
تا کنار تنهایی تو بمانم
روی کتف های تو لانه ای بسازم
برای روز مبادا هر دویمان
اشعار نسرین بهجتی
هنوز یک بیابان راه پیش رو داریم
به من بهانه ای بده تا همسفرت باشم
شعر نسرین بهجتی
این سقف کوتاه فقط برای خیره شدن
به آرزوهای بزرگ نیست
اشعار عاشقانه نسرین بهجتی
بغضت را از خاطراتت تفریق کن
مرا با خودت جمع ببند
اشعار زیبای نسرین بهجتی
یک لبخند بزن
تا من
بخاطر لبخندت بمانم
اشعار جدید نسرین بهجتی
امشب… مهمان منی
چهارگوشه دریا را می تکانم و
بسترت می کنم
می خواهم غرق شدن ماه را
در دریا تماشا کنم!
متن اشعار نسرین بهجتی
ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺗـﻮ
ﺑﻮﯼ ﻣـﺰﺭﻋـﻪ ﻗﻬـﻮﻩ می ﺪﻫﺪ
ﺗﻤﺎﻡ ﺑﯽ ﺧـﻮﺍﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻣـﻦ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺗـﻮﺳﺖ
ﺍﯼ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﺩﻭﺳـﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ! …
جدیدترین اشعار عاشقانه نسرین بهجتی
نه من
نه مزرعه
نه مترسک مجروح
و نه داس های بیکار
به هجوم ملخ ها فکر نکردیم
یاد دستهای عزیزت
برای آتش زدن دل ما کافی بود…